Flaming Sun

Lyrics

سحرگه او بود و من مست و مستانه
 دور از چشمان یگانه و بیگانه
 رفتیم تا دامن کوه شانه به شانه
 روی تپه پای چشمه
 نزد دلبر
 خوش نشستم
 رو به خاور
 بنهادیم چهره بر هم آسمان را
 شعله بر دامن فتاد
 آن مه ندا داد: آتش! آتش
 شعله با مه در کشاکش
 آسمان آتش به جان است
 او مگر از عاشقان است
 گفتم ای یار سر مست
 اکنون رویت نماید
 آسمان آیینه در دست
 آفتاب خیزان است

Audio Features

Song Details

Duration
04:59
Key
1
Tempo
89 BPM

Share

More Songs by Mamak Khadem

Similar Songs